جراحی چاقی

پرخوری عصبی و جراحی چاقی

پرخوری عصبی و جراحی چاقی

غذا خوردن یک نیاز اساسی فیزیولوژیکی انسان است که برای زنده ماندن بدن ضروری است. اختلالات خوردن زمانی تشخیص داده می‌شود که خوردن یا نخوردن و اضطراب مربوط به افزایش وزن به علاقه اصلی هر فرد تبدیل می‌شود و زندگی فرد به آن وابسته می‌شود. پرخوری عصبی یک اختلال روانی است که اغلب در بیماران مبتلا به چاقی یا بعد از درمان چاقی تشخیص داده می‌شود. در بیماران واجد شرایط جراحی چاقی این اختلال باید به موقع تشخیص داده شود و پیش از عمل با موفقیت درمان شود، زیرا پرخوری عصبی به خودی خود از بین نمی‌رود. در صورت عدم درمان آن ممکن است سال‌ها طول بکشد و اثر جراحی چاقی را کاهش دهد یا حتی منجر به عوارضی گردد که تهدیدی برای سلامتی و زندگی بیماران باشد.

درمان جراحی بدون ایجاد تغییر در شیوه زندگی از جمله عادات غذایی با نتایج مورد انتظار همراه نیست. مطالعات نشان می‌دهد که حدود 50-59 درصد از بیماران جراحی چاقی تا حدودی افزایش وزن را تجربه کردند که ممکن است با عوامل روانی از جمله اختلالات تغذیه‌ای همزمان مرتبط باشد. شدت اختلالات روانی با میزان چاقی و ارتباط مثبت بین وجود آسیب‌شناسی روانی و BMI همراه است.

معیارهای تشخیصی پرخوری عصبی قبل یا بعد از جراحی چاقی یکسان است. تحقیقات نشان می‌دهد که معیارهای تشخیصی پرخوری عصبی تقریباً در 2 تا 49 درصد از بیماران دارای شرایط مناسب برای درمان چاقی و 7 تا 22 درصد از افراد پس از چنین درمانی تشخیص داده می‌شود.  در صورت عدم درمان ممکن است به‌طور قابل توجهی بر نتایج درمان چاقی و وضعیت سلامت عمومی بیماران تأثیر بگذارد. درمان این بیماری می‌بایست در افراد دارای چاقی و پرخوری همزمان در اولویت قرار گیرد و پس از آن درمان وزن بیش از حد بدن انجام شود. پرخوری عصبی بر اساس برخی معیارهای تشخیصی تشخیص داده می‌شود. بر اساس دستورالعمل‌های انجمن روانپزشکان آمریکا (DSM V) این موارد عبارتند از:

  • دوره‌های مکرر پرخوری در یک دوره کوتاه 2 ساعته زمانی که بیمار مقدار بیشتری غذا در مقایسه با آنچه دیگران در یک دوره و شرایط مشابه  مصرف می‌کند.
  • این دوره‌ها با عدم کنترل غذا خوردن مشخص می‌شود.
  • بیمار به‌منظور جلوگیری از افزایش وزن بدن رفتارهای جبرانی مانند استفراغ، استفاده از ملین‌ها یا عوامل کم کننده آب بدن یا انجام تمرینات بدنی فشرده انجام می‌دهد.
  • اعتماد به نفس فردی به‌طور قابل توجهی تحت تأثیر وزن و شکل بدن است.
  • این اختلال تنها در طول دوره‌های بی‌اشتهایی عصبی مشاهده نمی‌شود.
  • قسمت‌های پرخوری و رفتارهای جبرانی در مدت 3 ماه حداقل هفته‌ای یکبار مشاهده می‌شود.
  • غذا خوردن بسیار سریعتر از حالت عادی است.
  • غذا خوردن تا زمان ناراحتی کامل ادامه می‌یابد.
  • خوردن مقادیر زیاد غذا بدون احساس گرسنگی
  • غذا خوردن به‌تنهایی دلیل احساس خجالت و شرمندگی
  • احساس گناه یا انزجار از خود

همچنان علل پرخوری عصبی شناخته‌شده نیست اما اغلب به‌دلیل عوامل خطر مختلف از جمله موارد زیر رخ می‌دهد:

ژنتیک

 افراد مبتلا به بولیمیا ممکن است حساسیت بیشتری به دوپامین (ماده شیمیایی در مغز که مسئول احساس پاداش و لذت است) داشته باشند، همچنین شواهد قوی وجود دارد که این اختلال جنبه ارثی دارد.

جنسیت

 این امر اغلب در بین زنان شایع‌تر از مردان است. در ایالات متحده  6/3 درصد از زنان پرخوری عصبی را در برهه‌ای از زندگی خود تجربه می‌کنند، در حالی‌که 2 درصد از مردان چنین تجربه‌ای دارند که ممکن است به‌دلیل عوامل بیولوژیکی زمینه‌ای باشد.

تغییرات در مغز

 افراد مبتلا به بولیمیا ممکن است تغییراتی در ساختار مغزشان ایجاد شود که منجر به افزایش پاسخ به غذا و کاهش کنترل خود می‌شود.

اندازه بدن

 تقریباً 50 درصد از افراد مبتلا به پرخوری غصبی هستند  و بین 25-50 درصد از بیمارانی که به‌دنبال جراحی کاهش وزن هستند معیارهای آن را دارند. مشکلات مربوط به وزن ممکن است هم علت و هم نتیجه این اختلال باشند.

تصویر بدن

 افراد مبتلا به بولیمیا اغلب تصویری بسیار منفی از بدن دارند. نارضایتی بدن، رژیم غذایی و پرخوری به ایجاد این اختلال کمک می‌کند.

پرخوری

افراد مبتلا اغلب پرخوری را به‌عنوان اولین علامت این اختلال گزارش می‌دهند که شامل پرخوری در دوران کودکی و نوجوانی است.

ضربه روحی

 رویدادهای استرس‌زای زندگی مانند سوء‌استفاده، مرگ، جدایی از اعضای خانواده یا تصادف رانندگی عوامل خطر هستند.

سایر شرایط روانی

 تقریباً 80 درصد از افراد مبتلا به بولیمیا حداقل یک اختلال روانشناختی دیگر مانند فوبیا، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه(PTSD) ، اختلال دوقطبی، اضطراب یا سوء مصرف مواد دارند. یک دوره پرخوری می‌تواند به دلیل استرس، رژیم غذایی، احساسات منفی مربوط به وزن بدن یا شکل بدن یا در دسترس بودن غذا یا کسالت ایجاد گردد.

پیامدهای بهبود پرخوری عصبی در بیماران جراحی چاقی

عدم تعادل آب و الکترولیت‌ها، عدم تعادل اسیدی و قلیایی و آسیب‌های مری به‌ویژه در دوران پس از عمل جراحی در بیماران مبتلا به چاقی که پرخوری عصبی آنها پیش از عمل جراحی تحت درمان قرار نگرفته است می‌تواند خطرناک باشد. ادامه‌دار بودن آسیب‌های مری ممکن است منجر به فرسایش، خونریزی خطرناک یا حتی پارگی مری شود (سندرم بورهاو).

کمبودهای مربوط به جراحی مانند کمبود ویتامین‌ها، مواد معدنی یا پروتئین‌ها ممکن است به‌دلیل استفاده مداوم از ملین‌ها، عوامل کاهش‌دهنده آب بدن و ایجاد استفراغ پیشرفت کند. از آنجا که بیماری ریفلاکس معده اغلب در بیماران چاق مشاهده می‌شود و علائم آن نیز ممکن است با پرخوری عصبی همراه باشد باید با دقت بررسی گردد. ریفلاکس مزمن مری ممکن است باعث پیشرفت بیماری مری بارت که یک بیماری پیش سرطانی شامل متاپلازی روده ای اپیتلیوم مری است، گردد. دوره‌های پرخوری نیز ممکن است منجر به سندرم دامپینگ (DS) در این بیماران شود و معمولاً پس از برداشتن نسبی یا کامل معده که پس از جراحی چاقی بای‌پس مشاهده می‌شود. با این حال، طبق آخرین مطالعات ممکن است بعد از اسلیو نیز ایجاد گردد.

سندروم دامپینگ بسته به دوره‌ای که از زمان مصرف غذا گذشته است تشخیص داده می‌شود. علائم اولیه حدود یک ساعت پس از غذا مشاهده می‌شود و معمولاً پس از 10 تا 30 دقیقه بعد از عبور سریع غذا از معده به روده‌ها به‌دلیل کاهش حجم معده یا تخلیه سریع معده رخ می‌دهد. در نتیجه، محتوای غذایی با اسمولالیته بالا که به‌ویژه غنی از کربوهیدرات‌ها و چربی‌های ساده است به‌سرعت وارد روده می‌شود بنابراین آب از رگ‌های خونی به داخل لومن روده منتقل می‌شود. این امر منجر به ایجاد شکایات گوارشی (درد شکم، اسهال، نفخ، احساس سیری، تهوع و استفراغ) و همچنین شکایات عروقی (خستگی، خارش صورت، تپش قلب، عرق سرد، تپش قلب، سرگیجه، سردرد و غش) می‌شود. علائم دیررس معمولاً طی 1 تا 3 ساعت پس از غذا مشاهده می‌شوند و به‌صورت هیپوگلیسمی واکنشی ظاهر می‌شود که ناشی از ترشح بیش از حد انسولین که شامل هایپرهیدروز، تپش قلب، گرسنگی، خستگی، مشکلات در تمرکز، عدم تمرکز، پرخاشگری، لرزش و غش هستند. در خصوص هیپوگلیسمی گاهی اوقات بستری شدن در بیمارستان ضروری است. پرخوری عصبی علاوه بر آثار جسمانی پیامدهای روانی بسیاری نیز در پی دارد.

درمان پرخوری عصبی

برنامه درمان به علل و شدت اختلال خوردن و همچنین اهداف فردی بستگی دارد. درمان ممکن است رفتارهای پرخوری، اضافه وزن، تصویر بدن، مسائل مربوط به سلامت روان یا ترکیبی از آنها را مورد هدف قرار دهد. گزینه‌های درمانی شامل درمان رفتاری شناختی، روان درمانی بین فردی، رفتار درمانی دیالکتیکی، درمان کاهش وزن و دارو است. این اقدامات ممکن است به‌صورت یک به یک در یک گروه یا در قالب خودیاری انجام گیرد. در برخی افراد تنها یک نوع درمان ممکن است مورد نیاز باشد، در حالی‌که برای افراد دیگر ممکن است ترکیب متنوعی از درمان‌ها نیاز باشد. درمان بیماران مبتلا به چاقی و پرخوری عصبی باید جامع باشد. تیم متخصصان باید شامل روانشناس، روان درمانگر یا روانپزشک باشد. هدف از چنین درمانی نه تنها از سرگیری عادات غذایی معمول بلکه تغییر در عملکرد ذهنی فرد است.

تشخیص زودهنگام این اختلال برای چنین بیمارانی ارائه زودهنگام مراقبت‌های روانی و روانپزشکی تخصصی را تسهیل می کند، بنابراین از اثربخشی درمان چاقی حمایت می‌کند. تشخیص این بیماری آسان نیست، زیرا بیماران معمولاً نگران ارزیابی روانشناختی هستند و در این خصوص هرگز به متخصص بهداشت روانی مراجعه نکرده‌اند یا از رد صلاحیت در جراحی چاقی می‌ترسند. لازم است بیمار اهمیت درمان را درک کند و آماده همکاری و پذیرش کمک باشد. اختلال تغذیه‌ای همراه با چاقی بیمار را از جراحی چاقی محروم نمی‌کند. بیمار باید قبل از عمل چاقی درمان را شروع کند. اگر این اختلال درمان نشود با عمل جراحی نیز برطرف نمی‌شود، اما ممکن است باعث وخامت وضعیت سلامتی بیمار شود و نتایج درمانی بلندمدت را تحت تأثیر قرار دهد. ایجاد رابطه مبتنی بر احساس اطمینان و امنیت و همکاری بین روانشناس و بیمار در درمان مؤثر بسیار مهم است.

تشابه اختلالات غذا خوردن با عوارض پس از جراحی

یکی از دلایلی که ممکن است بی‌اشتهایی و پرخوری عصبی بعد از جراحی چاقی تشخیص داده نشود این است که علائم این اختلالات ممکن است با عوارض جانبی عمل جراحی اشتباه گرفته شود. پس از عمل جراحی معده باید بهبود یابد و به آرامی منبسط شود که این امر غذا خوردن را دشوار و گاهی دردناک می‌کند. بیمارانی که پیش از جراحی بیش از حد غذا می‌خوردند این امر بعد از عمل جراحی به شدت کاهش می‌یابد، زیرا این تنها راهی است که می‌تواند درد معده را تسکین دهد.

 سوء هاضمه، اسهال و ریفلاکس اسید ممکن است بعد از عمل رخ دهد و این امر برخی بیماران را وادار می‌کند که از خوردن غذا به‌طور کامل اجتناب کنند، زیرا غذا خوردن به یک تجربه ناخوشایند تبدیل می‌شود. این بیماران دچار سوءتغذیه می‌شوند و شبیه آنورکسی یا بی‌اشتهایی عصبی می‌شوند اما جنبه روانی این اختلال وجود ندارد.

درمان می‌بایست ابتدا بر تشخیص و درمان مؤثر متمرکز باشد و کاهش وزن در اولویت بعدی قرار گیرد. درمان به‌دلیل پیچیدگی بولیمیا و چاقی و روابط متقابل آنها باید جامع باشد و می‌بایست شامل تغییر شیوه زندگی از جمله عادات غذایی  و همچنین بهبود عملکرد ذهنی فرد باشد، زیرا شانس درمان مؤثر را افزایش می‌دهد، بنابراین همکاری بین بیمار و یک تیم متخصص شامل جراح، روانشناس، روانپزشک و متخصص تغذیه ضروری است. اختلالات روانی از جمله پرخوری عصبی معیار رهایی از جراحی چاقی نیست، اما به‌منظور دستیابی به نتایج مطلوب، شناسایی و درمان آن می‌تواند مانع از افزایش وزن بیمار پیش از عمل جراحی گردد.